انجمن ضد زنان شلوغ
حکایات و داستانها ی زیبا و پند آموز برای زنان و دختران
درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتان خوش آمدید دوستتان دارم . نظر بدهید و مرا یاری کنید این وبلاگ برای شماست و بدور از ابتذال و تصاویر مستهجن و بد آموزی های رایج است .بخاطر خودتان هم شده مرا راهنما باشید با تشکر
نويسندگان
شنبه 29 بهمن 1390برچسب:علی , :: 6:54 ::  نويسنده : پورباقر مهنه

در سايت پورباقر مهنه آمده است :  

علی استون: امیدوارم جنبش وال‌استریت انقلابی شود و جمهوریت را به آمریکا برگرداند
 
راسخون : شان کریستوفر علی استون در نشست خبری خود با تاکید بر وجهه مردمی جنبش وال‌استریت گفت: امیدوارم جنبش وال‌استریت به حالت انقلابی درآید و جمهوریت را دوباره بر آمریکا حاکم کند.
 
 
به گزارش راسخون به نقل ازفارس، نشست خبری «شان کریستوفر علی استون» با حضور این بازیگر تازه مسلمان شده، «بهرام حیدری» یکی از نمایندگان شرکت ریل نایت، اسکات جیمی فرانک، نادر طالب‌زاده، غلامرضا منتظمی و با حضور گسترده نمایندگان رسانه‌های داخلی و خارجی در خبرگزاری فارس برگزار شد.
 

 

 

حسادت زنان و روایتی از دانیال نبی

دو نفر با هم دوست بودند، كه يكى از آن دو هنگام وفاتش به ديگرى گفت: من از دنيا مى روم ولى دختر صغيرى دارم كه فكرم را ناراحت ساخته است، او را به تو مى سپارم كه خوب از وى مراقبت نموده، و تربيت نمايى

 

دختر در خانه دوست پدرش بزرگ شد، و به جمال و زيبائى رسيد... زن آن مرد از جمال و كمال دختر به وحشت افتاده، و لذا روزى كه شوهرش به مسافرت رفته بود، زنان همسايه ها را با خود هم آهنگ ساخت، و با انگشتش به كمك زنان همسايه، بكارت آن دختر بيچاره را كه در اختيار وى به امانت گذاشته بود، زايل كرد!! و چون شوهرش از سفر برگشت، با يك برنامه ريزى حساب شده دختر را به خلاف عفت متهم ساخته، و همان زنان را به عنوان شهود معرفى نمود

!!

 

قضيه به خليفه زمان عمر بن خطاب كشيده شد، و او از داورى عاجز مانده و از على عليه السلام كمك خواست، حضرت على عليه السلام نيز در مسند قضاوت نشسته، و از زن شاهد و بينه طلب كرد و زن نيز همان همسايه ها را به عنوان شاهد در تأييد اتهامش معرفى نمود

 

علی علیه السلام در اين هنگام شمشيرش را از نيام كشيد و روبروى خود قرار داد، و سپس هر يك از زنان را جداگانه در اتاقى بازداشت نموده، و شروع به محاكمه فرموده، و ابتدا از زن همان مرد پرسيد حقيقت را بگويد، ولى وى از سخنان اولش عدول نكرد!! و به بازداشتگاه بازگشت

 

سپس شاهد اول را آوردند، حضرت فرمود

 

مرا مى شناسى؟ من على بن ابى طالب هستم، و اين شمشير من است، زن آن مرد سخنانى را گفت و رفت... تو اگر راست نگويى با اين شمشير خونت را جارى مى كنم

 



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 112
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 112
بازدید ماه : 1044
بازدید کل : 56279
تعداد مطالب : 492
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


---------------------------------------------------------------- ----------------------------------------------- <-Text1->
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت