ترکمن
 
انجمن ضد زنان شلوغ
حکایات و داستانها ی زیبا و پند آموز برای زنان و دختران
درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتان خوش آمدید دوستتان دارم . نظر بدهید و مرا یاری کنید این وبلاگ برای شماست و بدور از ابتذال و تصاویر مستهجن و بد آموزی های رایج است .بخاطر خودتان هم شده مرا راهنما باشید با تشکر
نويسندگان
چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:ترکمن,پدر سالار,غیرت,رییس قبیله,داماد,, :: 9:47 ::  نويسنده : پورباقر مهنه

 

در میان ترکمنها، فعالیتهای زن و مرد به طور جداگانه مشخص شده است. مردان کارهای کشاورزی و دامداری را انجام می‌دهند در حالی که زنان به کارهایی همچونبرپا کردن و برچیدن (اُی) (آلاچیق ترکمنی)، تهیه آرد، چیدن و خشک کردن میوه، دوشیدنشیر گاو و گوسفند، قالی بافی، نمدمالی، تهیه لبنیات و تمیز کردن پشم می‌پردازند. گذشته از آن، زنان فعالیتهای دیگری همچون بزرگ کردن بچه، نگهداری کودک، آشپزی و شستو شو را انجام می‌دهند.
در جامعه ترکمن، زنان در طبقه پایینتر از مردان قرارمی‌گیرند. زنان نمی‌توانند با مردان در یکجا و در یک محوطه باشند. زنان جوان بایداز بزرگان خانواده اطاعت کنند و آنها همچنین باید همواره و حتی در میان زنان آهستهصحبت کنند.
ازدواج، بخصوص از جهت اقتصادی در میان ترکمنهااهمیت دارد. ترکمنها دارای اجداد مشترک در تمام رده ها هستند. یعنی در خانوادهدارای یک جد مشترک (پدر) بوده، در طایفه نیز جد مشترکی دارند که فاصله اش بیشتر استهمین طور تا سطح قبیله و کل جامعه ترکمن که «اُغوذخان» جد مشترک همه آنهاست، درنتیجه ترکمنها در هر رده با هم نزدیکی و قرابت داشته و دارای جد مشترکهستند.
بنابراین، در میان ترکمنها، ازدواج به مفهوم وصل کردن خانواده ها و دارایجد مشترک شدن، بی معنا است. زیرا همواره این مورد در بین آنها وجود دارد. ازدواج دربین ترکمنها از این جهت مهم است که باعث می‌شود یکی از افراد فعال اقتصادی یعنی زن،از خانواده دهنده زن یعنی خانواده (عروس) کم می‌شود و در مقابل یک عضو فعال بهخانواده گیرنده زن (یعنی خانواده داماد) اضافه می‌شود. بنابراین خانواده ای که زنرا می‌گیرد باید به خانواده ای که زن را می‌دهد شیربها بپردازد.
فاصله سنی درمیان ترکمنها مسأله ای نیست. در گذشته مرد پنجاه ساله با دختر هشت، نه ساله و زن سیساله با پسر پانزده ساله ازدواج می‌کرد. گاهی نیز ازدواج در سنین پایین برای دو طرف (زن و شوهر) اتفاق می‌افتاد. در حال حاضر سن ازدواج در میان ترکمنها بالا رفتهاست.
ترکمنها به ازدواج به عنوان یک رسم زندگی و یا چیزی طبیعی، مثل چیزهای دیگرنگاه می‌کنند. ازدواج و تولیدمثل به قدرت خانواده و طایفه می‌افزاید و رشد جمعیت راتسریع می‌کند.
در جامعه ترکمن معمولاً پدر برای پسرش زن پیدامی‌کند و قراردادهای مربوط به ازدواج را انجام می‌دهد. شیربها، نیز به وسیله پدرداماد به پدر عروس داده می‌شود. اگر داماد در هنگام ازدواج مستقل بوده یعنی بیوهباشد یا بخواهد زن دوم بگیرد، در این صورت خودش باید قراردادهای مربوط به ازدواج راانجام داده و شیربها را بپردازد. اگر پدر عروس فوت کرده باشد، شیربها به بزرگترینمرد خانواده پدر عروس که معمولاً بزرگترین برادرش است، داده می‌شود.
معیارانتخاب همسر در میان دهندگان و گیرندگان زن فرق می‌کند. خانواده زن ترجیح می‌دهندکه دخترشان را به خویشاوند نزدیک و تقریبا هم سن، نه به غریب، حتی ازدواج نکرده،شوهر دهند. در حالی که برای خانواده داماد (گیرندگان زن)، عروس ازدواج نکرده، برایداماد ازدواج نکرده، سالم بودن عروس و فعال بودن او و بچه آوردن مهم است.
آداب و رسوم مربوط به ازدواج ترکمنها مفصل و طولانیاست. نخستین مرحله ازدواج تعیین مخارج و شیربهاست. در میان ترکمنها تعیین کنندهشیربها معمولاً وضعیت تأهل مرد است یعنی: مرد یا مجرد است یا بیوه و یا متأهل؛ هریک از اینها می‌توانند یا با دختر ازدواج کنند یا با زن بیوه. مرد مجرد با دخترمجرد، 10 مال شیربها لازم دارد. مرد بیوه با دختر مجرد، 20 مال شیربها لازم دارد. علتش این است که اولاً دختر مجرد باید جایی رود که قبلاً زنی آنجا بوده و بعد مردهاست. این مسأله برای دختر مجرد چندان خوش آیند نیست و معمولاً کسی که زنش می‌میردسنش بالاست. از طرفی معمولاً چند تا بچه هم دارد، به همین دلیل خانواده دختر،دخترشان را با اکراه می‌دهند و اگر بخواهند این کار را انجام دهند مال بیشتری طلبمی‌کنند. (یک گوسفند یا یک شتر را یک مال گویند، اما امروز جای مال را پول نقدگرفته اما سبتها حفظ شده است).
اگر دختر مجرد با مرد متأهل ازدواج کند 30 مال،شیربها لازم دارد. اگر زن، بیوه باشد پسرهای مجرد با او ازدواج نمی‌کنند مگر اینکهزن شوهر مرده، زن برادر مرد باشد که به عقد وی (یعنی برادر کوچکتر) در آید.
چونپسرهای مجرد با زنان بیوه ازدواج نمی‌کنند این زنهای بیوه الزاما یا با مرد متأهلازدواج می‌کنند یا با مرد بیوه که در این صورت میزان شیربهای زنان بیوه بالاست؛یعنی بیشتر از مقداری است که اگر زن بیوه با برادرشوهر مرده خود ازدواج می‌کند. شیربهای زنهای دوم تا چهارم نیز معمولاً بیشتر از زن اول است. شیربها به اضافهمخارج عروسی باید به وسیله داماد (معمولاً پدر داماد) پرداخت شود. شیربها برای دخترو پسری که برای نخستین بار ازدواج می‌کنند 10 مال است.
جشن ازدواج معمولاً درهفته های آخر پاییز یعنی وقتی که چیدن پنبه آغاز می‌شود، انجام می‌گیرد. البته لازمبه تذکر است که این امر، امروزه مصداق کاملی ندارد و ترکمنها هر وقت که صلاح بدانندازدواج می‌کنند.
سه یا چهار زن از خویشاوندان داماد مقداری نان رادر سفره ای گذاشته و به خانه پدر عروس می‌روند. پس از سلام و احوالپرسی و خوردن چنداستکان چای، یکی از زنان سفره را باز می‌کند و نان را میان افرادی که حاضرند تقسیممی‌کند. در آن زمان پدر عروس نیز گوسفندی را قربانی کرده و با گوشت آن غذایی به نام «باترمه» درست کرده و از مهمانان و نیز چند تن از همسایگان پذیرایی می‌کند. پدرعروس با انجام این عمل موافقت خود را با عروسی اعلام می‌دارد.
روز بعد، پدرداماد چند تن از ریش سفیدان طایفه خود را برای نهار یا شام دعوت می‌کند. او در بارهعروسی پسرش با آنها به صحبت و مشورت می‌نشیند. آنها به او تبریک گفته و هزینه عروسیو شیربها را برآورد می‌کنند. اگر پدر داماد به آن میزان پول نداشته باشد، ریشسفیدان هر کدام طبق وضعیت مالی خود مقداری پول به او می‌دهند. فردای آن روز چند نفراز افراد خانواده داماد به نزدیکترین شهر رفته و لوازم مورد نیاز عروسی را فراهممی‌کنند.
دعوت شدگان یک روز قبل از عروسی آمده و در منزل پدرداماد یا خویشان خود اقامت می‌کنند. روز بعد، این جماعت همراه با چند نفر ریش سفیدطایفه داماد برای آوردن عروس به خانه پدر عروس می‌روند. در گذشته عروس را با شترمی‌آوردند اما این روزها با ماشین به خانه داماد می‌رود.
وقتی مردم به منزل پدرعروس می‌رسند همه آنها به جز مادر و بزرگترین خواهر داماد، از ماشین پیاده شده وقدم به منزل پدر عروس می‌گذارند. گروهی از زنان فامیل عروس به آنها خوش آمدمی‌گویند و هر زن خویشاوند عروس، پای یک زن خویشاوند داماد را گرفته و سعی می‌کنداو را به زمین بزند.
پس از آن همه آنها به منزل پدر عروس وارد شده و به اتاقهایا «اُی»هایی که برای این کار در نظر گرفته شده است می‌روند. مردان و زنان بهاتاقها یا «اُی»های جداگانه می‌روند و با چای و غذا پذیرایی می‌شوند. عروس را باندیمه هایش به اتاق یا «اُی» خویشاوندانش می‌برند.
پس از صرف غذا و چای یکی ازمردان خویشاوند داماد می‌گوید: «ما حالا غذا خوردیم، بنابراین وقت رفتن است».
یکی از ریش سفیدان طایفه عروس در جواب می‌گوید: «خوب ... خداحافظ ... اما چیزی را که آورده اید بدهید.» پیرترین ریش سفید طایفهداماد شیربها را می‌آورد و در یک دستمال قرار می‌دهد و به ریش سفید طایفه عروسمی‌دهد. او نخست پول را می‌شمارد و مقدار کمی‌ از آن را در همان دستمال گذاشته و بهریش سفید طایفه داماد پس می‌دهد. پس از آن آخوند یا یکی از ملاها سوره ای از قرآنمجید را قرائت می‌کند و بعد همه از اتاق خارج می‌شوند.
ریش سفید طایفه داماد بهزنان طایفه داماد می‌گوید: «ما اجازه گرفتیم ... شما می‌توانید عروستان را به خانهببرید.» این زنها که بیشتر زن برادر یا زن دایی و یا زن عموی داماد هستند پس ازشنیدن این کلمات به اتاق یا «اُی» عروس و ندیمه هایش می‌روند و در مقابل ندیمه هایعروس می‌نشینند. اگر عروس، زن اول داماد نباشد، نخست باید مقداری پول به ندیمه هاداده شود تا اجازه رفتن به اتاق را بدهند. وقتی آنها وارد اتاق شدند عروس در میانزنان دو خانواده می‌نشیند. در این موقع یکی از زنان خانواده داماد یک چادرشب قرمزبر روی عروس می‌اندازد تا با آن عروس را بپوشاند اما یکی از ندیمه های عروس (تعداداین ندیمه ها گاهی به 30 نفر رسیده است) آن را به طرف او پرت می‌کند. این کار سهبار تکرار می‌شود. در بار سوم، زن چادرشب را با ترشرویی مصنوعی روی سر عروس انداختهو به سختی او را در آغوش گرفته و سعی می‌کند او را از اتاق بیرون ببرد. در اینهنگام زنان خانواده عروس با او نزاع می‌کنند و زنان دیگر خانواده داماد هم واردنزاع می‌شوند. در این حال چند نفر از زنان خانواده داماد از فرصت استفاده کرده عروسرا به بیرون اتاق می‌برند. پس از این اتفاق، نزاع ساختگی پایان می‌گیرد.
بعد ازاینکه عروس را از اتاق بیرون آوردند، مردان و زنان طایفه عروس، او را دور کرده و بهطرف ماشین می‌برند.
عروس همراه با چند نفر از ندیمه هایش سوار ماشین می‌شود. جهیزیه عروس را نیز در ماشین می‌گذارند. وقتی ماشین شروع به رفتن می‌کند،خویشاوندان عروس به طرف آن سنگ و کلوخ پرتاب می‌کنند.
وقتی عروس به منزل داماد می‌رسد آنجا بسیار شلوغمی‌شود. زنان خانواده داماد، برنج و «باترمه» می‌پزند و تمام بزرگسالان، جوانان،بچه ها و دیگر زنان، منتظر آمدن عروس هستند. زنان معمولاً لباس نو پوشیده و با خودنوعی شیرینی به نام «قِتلمه» می‌آورند. «قتلمه» را در سفره ای گذاشته و به عنوانهدیه به مادر داماد می‌دهند. مادر داماد نیز در عوض برای آنها روسری، پارچه یا چیزدیگر می‌فرستد.
وقتی ماشین عروس به منزل داماد می‌رسد، عروس و دیگران از ماشینپیاده می‌شوند. پدر داماد به آنها خوش آمد می‌گوید. مادر داماد مقدار کمی‌ آرد گندمبه عنوان نشانه خوشبختی و برکت روی سر عروس می‌ریزد، تمام خویشاوندان داماد، میوه،خشکبار و سکه های پول از کنار داماد به داخل جمعیت می‌ریزند که به وسیله مردان،جوانان و بچه ها جمع آوری می‌شود.
عروس و ندیمه های او به یک اتاق یا «اُی» کهمتعلق به نزدیکترین خویشاوند داماد است برده می‌شوند. چند نفر از زنان جوان خانوادهداماد از قبل در اتاق بوده و در را بسته اند. برای اینکه در را باز کنند یکی ازندیمه های عروس مقداری پول در دستمال گذاشته و از سوراخ در به آنها می‌دهد ومی‌گوید: «برای شماست».
زنان جوان پس از گرفتن پول در را باز کرده و بیرونمی‌روند. در این هنگام عروس خیلی خسته است. ندیمه ها، عروس را در اتاق می‌نشانند. اتاق با آمدن زنان و دختران خویشاوند داماد شلوغ می‌شود.
ریش سفیدان، ملاها و سایر مهمانان مرد در اتاقدیگری می‌نشینند و غذا می‌خورند، پس از آن برای عروس و داماد غذای مخصوص می‌آورند. این غذا از گوشت گوسفند درست شده که قبل از آن به دو بخش تقسیم شده است؛ یک بخش رابه عروس و بخش دیگر را به داماد می‌دهند.
پس از صرف این غذا چهار نفر از طلبههای آخوند نزد داماد رفته و به او گوشزد می‌کنند تا وکیل خود را برای انجام مراسممذهبی ازدواج معرفی کند. آنها از نزد داماد برگشته و وکیل او را معرفی می‌کنند ووکیل نیز به عنوان موافقت، سر خود را تکان می‌دهد. پس از آن به اتاق عروس رفته و ازاو نیز می‌خواهند تا وکیل خود را معرفی کند. آنها از نزد عروس به اتاق برگشته ووکیل عروس را نیز معرفی می‌کنند و وکیل نیز سر خود را به نشانه موافقت تکان می‌دهد. در این زمان آخوند هر دو وکیل را احضار کرده و نخست از وکیل عروس می‌پرسد: «شمااینجا چکار دارید؟»
او در حالی که به وکیل داماد اشاره می‌کند می‌گوید: «من طلبیاز این شخص دارم که باید همین حالا پس بگیرم
در این موقع وکیل داماد با حالتیعصبی می‌پرسد: «من چگونه بدهکار شما شده ام؟»
سپس یک دعوای ساختگی بین آنها آغازمی‌شود. سرانجام آخوند آنها را نصیحت کرده و یک شیرینی را به دو قسمت تقسیم کرده وهر قسمت را به یکی از آنها می‌دهد و دعوای ساختگی تمام می‌شود. پس از آن آخوند صیغهعقد را جاری می‌کند. در این هنگام چند زن به نشانه بریدن نفرین دشمنان این ازدواج،قیچی را باز و بسته کرده و به هم می‌زنند.
بعد از جاری شدن صیغه عقد به وسیله آخوند، شیرینییا گاهی شربت به تمام افرادی که در آنجا هستند داده می‌شود. پس از آن همگی ازدواجرا تبریک گفته و برای مراسم «سمچک» می‌روند.
«
سمچک»، رسمی‌ است که در آن هر مردیاز خانواده یا طایفه داماد که می‌خواهد دوستی و شادی خود را نشان دهد، بالای پشتبام رفته و یک نشانه (معمولاً جعبه کوچک یا چوب) را نشان داده و مبلغی پول را اعلاممی‌کند. سپس آن را به طرف جمعیت پرت می‌کند. کسی که آن را بگیرد و به او پس بدهدمقدار پول اعلام شده را خواهد گرفت. در این مراسم، زنان فقط نظاره گرند.
پس ازاین مراسم، داماد با راهنمایی چند تن از زنان خویشاوندش به اتاق عروس می‌رود. یکیاز زنان، انگشت کوچک عروس و داماد را روی هم قرار داده و از داماد می‌خواهد که هرگزبه عروس نان جو ندهد، لباس بد نپوشاند و اجازه ندهد که دیگران به او زخم بزنند. بهاین مراسم «الّشدرمه» می‌گویند.
پس از آن، داماد از اتاق بیرون آمده و دوستان ویاو را به اتاق دیگر می‌برند. او در آنجا چند استکان چای خورده و سپس به اتاق عروسبرمی‌گردد.
شب هنگام، داماد و عروس و دو تن از ندیمه هایش در اتاق باقیمی‌مانند. معمولاً پرده ای در اتاق هست که اتاق را به دو بخش تقسیم می‌کند. عروس وداماد به بخش دیگر اتاق در پشت پرده می‌روند.
در هنگام شب، آوازخوانی ترکمنی نیزوجود دارد که معمولاً در یک چادر بزرگ انجام می‌شود و تا نیمه شب ادامه دارد.
داماد، عروس و ندیمه هایش در روز بعد به خانه دامادمی‌روند. آنها پرده را نیز با خود می‌برند و یک شب را نیز در آنجا می‌مانند (پردهای که اتاق را به دو بخش تقسیم می‌کرد). پس از آن پدر و مادر و چند تن ازخویشاوندان داماد، عروس را به خانه پدرش برمی‌گردانند. عروس یک یا دو سال در منزلپدرش می‌ماند و برای زندگی آینده اش قالی بافته و نمد درست می‌کند و معمولاً داماددر این مدت نمی‌تواند عروس را ببیند. همچنین او نباید به طرف منزل پدر عروس برودمگر آنکه عروس، زن اول او نباشد. پس از تمام شدن این مدت، خانواده عروس او را بهخانه داماد برمی‌گردانند. او به مدت 20 ـ 15 روز در آنجا می‌ماند و دوباره آنها اورا به خانه پدرش برمی‌گردانند. این بار عروس پس از 11 ـ 10 ماه برمی‌گردد و در اینمدت داماد می‌تواند پیش او برود و او را ببیند.
ممکن است عروس نخستین فرزندش رادر این مدت در خانه پدرش به دنیا بیاورد. پس از این زمان، والدین داماد به خانهوالدین عروس رفته و عروسشان را برای مدتی که گاه به چندین سال می‌رسد به خانه خودمی‌آورند. در این مدت منزل جدید داماد یا «اُی» او نیز آماده شده و آنها زندگیجدیدی را در آنجا شروع خواهند کرد.
لازم به ذکر است که آداب یاد شده در میانترکمنهای کنونی ایران از بین رفته است بخصوص در میان «گوکلانها» که قبل از دیگرگروههای ترکمن به یکجانشینی پرداخته اند و در نتیجه با شهرهای اطراف در ارتباط بودهو تغییرات فرهنگی را زودتر پذیرفته اند.
چنین است در مورد گروههای دیگر ترکمنیعنی «یموتها» و «تکه ها». و در حال حاضر کمتر خانواده‌ای را می‌توان یافت که فاصلهازدواج تا همخانه شدن آنها به بیش از یک سال برسد.
منبع: hawzah.net

پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 780
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 780
بازدید ماه : 1712
بازدید کل : 56947
تعداد مطالب : 492
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



----------------------------------------------------------------

----------------------------------------------- <-Text1->
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت